ترنمِ سلام

باشد تا قلم، ترنمی از خون سرخ شهیدان داشته باشد...

ترنمِ سلام

باشد تا قلم، ترنمی از خون سرخ شهیدان داشته باشد...

ترنمِ سلام

دوستم ازم پرسید یعنی ما لیاقت داریم جز ۳۱۳ نفر یار حضرت مهدی باشیم؟
خندیدم و با شرمندگی گفتم
بیا بشینیم گریه کنیم رفیق ...
ما جز ۲۰ ملیون زائر کربلا هم نیستیم...

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۱۱ آبان ۹۵، ۱۵:۳۶ - قاسمی
    سلام.

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فتنه» ثبت شده است

به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی و قطع دست استکبار جهانی و منافع آنها در ایران، توطئه‌ها و فتنه‌های شیاطین علیه ایران اسلامی آغاز و  روز به روز گسترش یافت. در چنین شرایطی که توطئه ضد انقلاب و جدایی طلبان در مناطق مختلف کشور از یک سو و جنایات منافقین از سوی دیگر و در ورای همه اینها  بحران ها و مسائل ناشی از فعالیت های لانه جاسوسی آمریکا-که چندی قبل بدست دانشجویان مسلمان پیرو خط امام فتح شده بود- بر کشور سایه افکنده بود، پیر روشن ضمیر انقلاب اسلامی با بینشی برخاسته از اعتقاد راسخ به نصرت الهی، فرمان به تشکیل بسیج مستضعفین دادند. ایشان در این فرمان ، چشم اندازی را ترسیم نمودند که مملکتی که 20 میلیون جوان دارد باید 20 میلیون ارتش داشته باشد و این آینده نگری پیر جماران را می رساند. بطوریکه هنوز یک سال از صدور فرمان امام نگذشته بود که صدام حسین با چراغ سبز مستقیم و حمایت همه جانبه همه ارکان نظام سلطه به سردمداری آمریکا با هدف براندازی نظام نوپای اسلامی، دست به حمله همه جانبه ای علیه کشورمان زد.

در چنین شرایطی بود که جوانان سلحشور با اشاره حضرت امام (ره) به صورت نیروهای داوطلب بسیجی به جبهه ها شتافتند و باعث برهم خوردن معادلات در میدان نبرد و تغییر موازنه قوا به نفع ایران و در نتیجه وقوع پیروزی های  عظیم در طول 8 سال دفاع مقدس گردیدند.

بر خلاف تصور عده ای، بسیج در تاریخ انقلاب اسلامی نه به عنوان یک نهاد نظامی صرف، بلکه به عنوان یک مکتب فرهنگی و ارزش و کلمه طیبه ای که در بین همه شئون و همه اقشار ملت ما ریشه دوانیده است مطرح است.

رهبر معظم انقلاب اسلامی(مد ظله العالی) در مورد  مفهوم بسیج می فرمایند:« اگر بخواهیم بسیج را در یک تعریف کوتاه معرفی کنیم باید بگوییم: بسیج عبارت است از مجموعه‌ای  که در آن پاکترین انسان ‌ها، فداکارترین و آماده به کارترین جوانان کشور، در راه اهداف عالی این ملت و برای کمال رساندن و به خوشبختی رساندن این کشور جمع شده‌اند . بسیج عبارت است از تشکیلاتی که در آن افراد متفرق و تنها، به یک مجموعه عظیم و منسجم، به یک مجموعه آگاه، متعهد، بصیر و بینا به مسائل کشور و به نیاز ملت، تبدیل می‌شوند. مجموعه‌ای که دشمن را بیمناک و دوستان را امیدوار و خاطر جمع می‌کند؛ در حقیقت همه انسان‌های مؤمن، آگاه، بصیر، عاشق ، متعهد و علاقه‌مند و آگاه به کار، در هر میدانی از میدان‌ ها هستند که برای ملت مفید است، جزء بسیج اند؛ لذا بسیج یک نام مقدس است» که تجلی این صفات را می توانیم در همه اقشار بسیج از دانشجو و طلبه تا کارگر و بازاری مشاهده کنیم.

و همین بصیرت و آگاهی و تعهد است که در مواقع حساس به یاری نظام اسلامی آمده است. از 18 تیر 78 تا فتنه 88 و سایر مقاطع حساس انقلاب به سلامت و با سربلندی عبور کرده و به اینجا رسیده است. در همه بحران ها و مواقعی که انقلاب آماج حملات دشمنان نشانه دار خارجی و منافقین خیانتکار داخلی  قرار داشته است، با تکیه بر نیروی بسیج و بسیجیان بوده است که کشتی انقلاب از این دریای متلاطم عبور کرده و به ساحل آرامش رسیده است.

همین حضور به موقع  و با بصیرت در صحنه است که باطل السحر افکار و اعمال شیاطین شده است و علت اصلی همه کینه توزی ها و دشمنی ها با بسیج از ابتدا تا کنون نیز به همین دلیل است. از تخطئه و تخریب با برچسب هایی همچون چماقدار، افراطی، متحجر و تندرو و... تا حمله به ناحیه بسیج در جریان فتنه 88 و اقداماتی همچون اسیدپاشی ها در این اواخر که به منظور تخریب وجهه بسیجیان صورت گرفت، همه و همه به سبب ایجاد جدایی بین بسیج و احاد مردم انجام گرفت ولی به لطف الهی همه این توطئه ها محکوم به شکست هستند زیرا تفکر بسیجی در عمق جان و دل این مردم جای گرفته است.

در شرایط فعلی که کشور دست به گریبان مشکلات اقتصادی است، این تفکر بسیج است که چاره کار و راه حل عبور از مقاطع کنونی است. در سالی که رهبر فرزانه انقلاب آن را «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامگذاری کرده اند-که ناظر بر مشکلات کشور در دو حوزه فرهنگ و اقتصاد است- تفکر بسیجی در قالب عزم ملی با بسیج آحاد مردم و مدیریت جهادی در سایه سابقه مدیریت جهادی در دوران دفاع مقدس، راه برون رفت از مشکلات فعلی و راه غلبه بر دشمنان و بدخواهان است.

به این امید که نوای دلنشین تفکر بسیجی در کشور طنین انداز شود تا بنا به فرموده امام راحل(ره) «چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور گردد.» 

نامه بدون سلام به امام خامنه ای در سال88...
نماز جمعه ی 26 تیر ماه 88...
سکوت در برابر فتنه امریکایی اسرائیلیِ  88...
انتخابات آزاد ....
سر جنگ نداشتن با اسرائیل ...
مواضع ِ ذلیلانه در پی حمله شیمیایی در سوریه ...
و ....
مرگ تدریجی یک سیاستمدار


  • دلتنگ کربلا
۴ سال قبل، وقتی کاندیدای محبوبمان با ٢٤ میلیون رأی رئیس جمهور شد، سخت طالب آن بودیم که شادی کنیم.

دوست داشتیم به خیابان بیائیم و خستگی یک انتخابات داغ و پر تنش را از تن به در کنیم.


اما وقتی به خیابان آمدیم

جز آتش و دود و اعتراض چیزی ندیدیم

شیشه خیابان‌ها را شکستید و به مردم و نظام تهمت زدید و همه قواعد سیاسی و انسانی را زیرپا گذاشتید و ما «فقط» نظاره می‌کردیم.

آمدیم برای شادی دل‌های دوستانمان «بوق» بزنیم؛ اما دیدیم که بوق زدن به نماد اعتراض تبدیل شد
شادی رأی آوردن کاندیدای محبوبمان را به زهر تبدیل کردید و در جلوی چشم ما،
رأی ما را «دروغ» خواندید...

این خاطرات در ذهنم رژه می‌روند وقتی می‌بینم شما را که حالا، با شور و شعف وصف ناشدنی
به خیابان‌ها آمده‌اید؛ شاد هستید و بوق و سوت و کف می‌زنید
ما فرصت شادی کردن را از شما نمی‌گیریم؛ این پیروزی گوارای وجودتان باد...

بغضم می‌گیرد وقتی یاد ۴ سال قبل و مظلومیت نظام می‌افتم
حسرت آن روزها و شادی نکرده خود را نمی‌خورم؛ اما نمی‌توانم آه نکشم.

شب همان شب که سفر مبدأ دوران می‌شد

خط به خط باور تقویم مسلمان می شد


شب همان شب که جهانی نگران بود آن شب
صحبت از جان پیمبر به میان بود آن شب


در شب فتنه شب فتنه شب خنجرها
باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها


مرد مردی که کمر بسته به پیکار دگر
بی زره آمده در معرکه یک بار دگر


تا خود صبح خطر دور و برش می‌رقصید
تیغ عریان شده بالای سرش می‌رقصید


مرد آن است که تا لحظه آخر مانده
در شب خوف و خطر جای پیمبر مانده


گر چه باران به سبو بود و نفهمید کسی
و محمد خود او بود و نفهمید کسی


در شب فتنه شب فتنه شب خنجرها
باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها


دیگرانی که به هنگامه تمرّد کردند
جان پیغمبر خود را سپر خود کردند


بگذارید بگویم چه غمی حاصل شد
آیه ترس برای چه کسی نازل شد


بگذارید بگویم خطر عشق مکن
جگر شیر نداری سفر عشق مکن


عنکبوت آیه‌ای از معجزه بر سر در دوخت
تاری از رشته ایمان تو محکم‌تر دوخت


از شب ترس و تبانی چه بگویم دیگر؟!
از فلانی و فلانی چه بگویم دیگر؟!


یازده قرن به دل سوخته‌ام می‌دانی
مُهر وحدت به لبم دوخته‌ام می‌دانی


باز هم یک نفر از درد به من می‌گوید
من زبان بسته‌ام و خواجه سخن می‌گوید


من که از آتش دل چون خُم مِی در جوشم
مُهر بر لب‌زده خون می‌خورم و خاموشم


طاقت‌آوردن این درد نهان آسان نیست
شِقْشقیّه است و سخن گفتن از آن آسان نیست

دریافت

Check Page Rank of your Web site pages instantly:

This page rank checking tool is powered by Page Rank Checker service