ترنمِ سلام

باشد تا قلم، ترنمی از خون سرخ شهیدان داشته باشد...

ترنمِ سلام

باشد تا قلم، ترنمی از خون سرخ شهیدان داشته باشد...

ترنمِ سلام

دوستم ازم پرسید یعنی ما لیاقت داریم جز ۳۱۳ نفر یار حضرت مهدی باشیم؟
خندیدم و با شرمندگی گفتم
بیا بشینیم گریه کنیم رفیق ...
ما جز ۲۰ ملیون زائر کربلا هم نیستیم...

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۱۱ آبان ۹۵، ۱۵:۳۶ - قاسمی
    سلام.

۲ مطلب با موضوع «دلنوشته» ثبت شده است

اربعین است...

هنگامه کمال خون ، باروری عشق و ایثار و هنگامه میثاق است و کدامین دست محبت خیز است تا دستی را که 40 روز پیش در عاشورا ، از گودال  به امید فشردن دستی همراه  برآمد ، بفشارد؟ 

کدامین سر ، سودای این سر بریده را دارد و کدامین همت ، ذوالجناح بی سوار را زین خواهد کرد و در کربلایی که امروز به وسعت جهان دامن گسترده است ، حسین را یاوری و همراهی خواهد کرد؟

از آن عاشورای سال 61 هجری تا کنون، شیعه ، این وارث بلافصل کربلا، این عاشق همیشگی حسین (ع) دمی از تکاپو نیاسوده است.

اوست که آخرین فریاد حسین (ع) را لبیک گفته و رنج  و شکنجه و تبعید و زندان و شهادت دیده و با این همه ، نستوه و استوار ، پرشکوه و جاری در طوفان حوادث و مصائب پایمردی کرده است. 

شیعه با سلاح اشک ، این بهترین و زیباترین سلاح مظلومیت،  دشمنان خویش را رسوا ساخته است. اشک صادقانه ترین و صامت ترین و در عین حال گویاترین زبان درون انسان است. اشک ترجمان اندوه عقب افتادن چهارده قرنه ی ما از قافله حسین (ع) است و چه چیز جانسوز تر از آن که حسین بخواندمان ، یار بطلبد و خیامش غارت گردد و ما نباشیم تا یاری اش کنیم؟

ولی اکنون در اربعین 1375 سال بعد لز اولین اربعین حسین، خیل عشاق، با پای جان طی طریق میکنند و مجنون وار در ره رسیدن به لیلای عالم ، بی هراس از سرزنش خار مغیلان ، دل را در طبق اخلاص نهاده و راه به سوی بیت الحرام عشق می پیمایند. 

تا با زبان دل و با الفبای اشک، پرده از این راز عاشقی برندازند که <<عشق است و همین لذت اظهار و دگر هیچ>>

و با صدایی برآمده از عمق اعتقادات و آمیخته با پاک ترین احساسات فریاد برآورند که دیگر حسین (ع) تنها نیست و میلیون ها عاشق فدایی دارد که موعد همه آنها اربعین است.

اربعین گلستان ثمردهی اشک های عاشوراست.

به راستی مقام اربعین با انبوهی از اندوه ها کمتر از عاشورا نیست  و قلم های ما را هرگز یارای آن نیست که آنگونه که باید به سوگ بنشیند. این قلم ها که هیچ سطری از تشنگی مردان خورشید را نچشیده و منظومه بلند آوارگی را همراهی نکرده و از خارستان های ناتمام و گستاخ عبور نکرده اند چگونه خواهند توانست به منزلت اربعین راه یابند؟ 

هر اربعین که می آید، واژه ها تنها می توانند سینه زنان کنار گریه های جابر بنشینند. 

هر اربعین که بباید، قلم ها با خزن آلودترین لحظه هایشان هر چقدر هم که بکوشند ، " یا حسین" های جانسوز جابر را و آن حجم فراق را درک کنند ، نمی توانند ، چه رسد به خون گریه های زینب (س) و امان از دل زینب...

قلم ها  تنها می توانند حوالی نام و یاد اربعین،  چند قطره اشک "واویلا" بریزند و دلتنگ نوشتن از تنهایی خود باشند.

جابر دل سوخته،  سرسلسله زوار اربعین است که پس از مصافحه با پیامبر خدا (ص)، همان دست ها را به تبرک به زیارت تریت حسین بن علی (ع) آورد و این خیل زائران اربعین همگی به تاسی از او پیاده به کربلا میروند.

"اربعین هم خود یک فروردین دیگر است.اولین شکوفه های عاشورایی در اربعین شکفته شد. اولین جوشش های چشمه جوشان محبت حسینی که شط همیشه جاری زیارت را در طول این قرن ها به راه انداخته است، در اربعین پدید آمد.  مغناطیس پر جاذبه حسینی،  اولین دل ها را در اربعین به خود جذب کرد"(1)

به راستی که اربعین فروردین دیگری است اشک را...سوز را و آه را. اربعین، حسینیان را بهاری است در طبیعت جان و این بهار نیز چون سایر بهاران دیگر زیباست. ..به همان زیبایی عاشورا که زینب (س) در اوج مصیبت فرمود: "ما رایت الا جمیلا"

آری...اربعین منظومه دلدادگی است...


پانوشت:

1-مقام معظم رهبری 89/11/5

متن زیر را شبکه خبری العالم در فیسبوک خود منتشر کرده  وبا استقبال فعالان فضای مجازی بخصوص فعالان جهان عرب مواجه شده است :


مابین الخامنئی وبین حکامنا الأعراب....

تفاوت میان خامنه ای و حکام عربی ما

فی دولنا العربیة،یختفی الزعیم فجأة،فتظهر الإشاعات..(مات/عزل/مرض) ؟؟!.

در دولت های عربی، بیماری حکمرانان مخفی میشود و بعداز آن شایعات زیادی مبنی بر مرگ، عزل و یا بیماری او شکل می گیرد؟

فیظهر بیان صحافی بعد ساعات،بعد أیام ربما،یقال فیه أن الزعیم (ذهب فی رحلة خاصة للخارج) !!

بعد از چند ساعت یا چند روز، رسانه ها اعلام می کنند که حاکم سفری به خارج از کشور داشته است

وإذا تکرموا أکثر فیقولوا:لقد ذهب لإجراء بعض الفحوصات الروتینیة .!

و اگر لطف بیشتری کنند میگویند که برای انجام بعضی کارهای روتین و معمولی رفته است

وإن زادوا فی تکرمهم،فیصرحوا:لقد سافر فی رحلة علاجیة،رحلة نقاهة.!

و اگر باز هم بخواهند لطف کنند صراحت بیشتری به خرج میدهند و میگویند: که او برای درمان سفر کرده است

بعد ذلک،لا یتم إخبارنا،ماهو المرض،ماهی خطورته،ماهی نتیجة العلاج،ولا نرى صورة الرئیس ولا فی أی مستشفى

و بعد از آن دیگر معلوم نیست بیماری چه بوده و نتیجه علاج آن چه شده و دیگر کسی تصویر او را در هیچ بیمارستانی نمیبیند

لأن ذلک (سر وشأن خاص)،محرم على المواطن العربی معرفته !

چرا که اینا اسراری است که بر شهروندان عرب حرام است!

لکن ذاک الزعیم،غیر العربی،قبل أن یتوجه للمستشفى منذ یوم،خرج لمراسل تلفزیون بلده،وصرح :

اما این حاکم غیر عربی، یکروز قبل از رفتن به بیمارستان، با خبرنگار رسانه ی کشورش مصاحبه میکند و میگوید:

"نعم،سوف أتوجه للمستشفى الآن لإجراء عملیة جراحیة،العملیة ستکون بسیطة إن شاء الله،

بله، من یک عمل جراحى دارم و الان عازم بیمارستان هستم.  ان‌شاءالله جاى نگرانى نیست و عمل خیلى معمولى عادّى است.

ولا داعی لأن تقلقوا،لکن ذلک لا یمنع أن ألتمس منکم الدعاء".

البتّه جاى نگرانى‌اى نیست؛ این به معناى این نیست که دعا نکنند،

بعد ذلک،إنتشرت الأخبار،خفقت القلوب إنتظارا لنتیجة عملیة القائد،یریدون شیئا ملموسا یطمئنهم علیه

بعد از آن، اخبار منتشر میشود و دل ها با شنیدن نتیجه ی عمل جراحی آرام میشود؛ اما باز هم نیاز است که چیز دیگری منتشر شود تا اطمینان بیشتری به دست آید

فإنبرى الرئیس روحانی للمهمة،وتوجه هو شخصیا للمستشفى فی (طهران)،لقائده المریض،لیسلم علیه شخصیا،ویقبله،وهو فوق سریره،ویسأله عن نتیجة الجراحة،ویطمأن علیه،لکی یطمئن الرئیس الشعب بدوره.

پس رئیس جمهور برای این کار مامور میشود و شخصا به بیمارستان میرود و بالای تخت رهبرش حاضر میشود و او را می بوسد و از نتیجه جراحی جویا می شود و اینگونه رهبر به رئیس جمهور اطمینان میدهد

فما کان من هذا الذی فوق سریره إلا ان إستقبل الرئیس بإبتسامته المعهودة،مرحبا به،شاکرا له ولزیارته،ومخاطبا إیاه ومعاتبا:"لماذا تعذب نفسک،لقد قلت لجنابکم لا داعی لتعذبوا نفسکم بالسفر من (مشهد) وتأتون إلی هنا".!!

پس رهبر از روی تختش با لبخند همیشگی از رئیس جمهور استقبال میکند و تشکر میکند و میگوید راضی نبودم که خود را به زحمت بیاندازید و از مشهد به اینجا بیایید

وکل ذلک بالصوت والصورة،وفی (المستشفى الحکومی) کما أوصى هو,نعم فی (مستشفى حکومی) وبجانب مرضى من عامة الشعب !!

و صوت و فیلم همه ی اینها پخش میشود در یک بیمارستان دولتی و بیمارستان که عموم ملت میتوانند به آن رجوع کنند

کما شدد على المسئولین بأن یعملوا على راحة المرضى فی المستشفى،وضرورة أن لا یتسبب وجوده فی إزعاج المرضى الذین معه فی المستشفى !!.

و در همه ی این حالات، تاکید میشود که نباید بیماران دیگر در آن بیمارستان به خاطر حضور او، اذیت شوند.

لقد نجحت العملیة،فحمدا لله على سلامتک،ودمت ذخرا،وفخرا لنا وللأمة الإسلامیة،وللمستضعفین فی العالم. عمل موفقیت آمیز بود. سپاس خدای را برای سلامتی شما...ذخیره و افتخاری برای ما و امت اسلامی و برای همه مستضعفین جهان هستی

 هل رأیتم الفرق؟ نعم،هذا قائدی،نعم هذا فقیهی. إنه الإمام المسدد القائد المرشد..

حالا فرق را دیدید؟ بله او رهبر من است، او فقیه من است. او امام برجسته و فرمانده ی راهنماست

او لنقل بصراحة: إنه المواطن الإیرانی (علی الحسینی الخامنئی)...

یا به عبارت روشن: او یک شهروند ایرانی است... سیدعلی حسینی خامنه ای

Check Page Rank of your Web site pages instantly:

This page rank checking tool is powered by Page Rank Checker service