ما را لیــاقت تو نیست ای تک سوار تنـها...
ما را لیاقت نگاه نگران پدر نیست، ما گرفتار چاه های نفس خود هستیم،
همنشین گرگ های فربه اما چالاک،
راستی ...چه نفس های چاق و چله ای کرده ایم،
زندانی مکر خود شده ایم، اسیر زلیخای دنیا...
دعوای کودکانه و زشت شما خطاست
نفس شما به حضرت ابلیس مبتلاست
وقتی که خصم منتظر یک بهانه است
آیا جدال و جنگ در این روزها رواست؟
این رهبر عزیز دلش خون شد از شما
حتما دوباره گفت که عمار من کجاست
امواج فتنه می رسد از هر طرف ولی
کشتی نوح را چه غم از ورطه بلاست
این انقلاب کشتی اولاد احمد است
این پور حیدر است که بر عرشه ناخداست
جواد محرابی